بدون عنوان
سلام عشقه قشنگم .....خوبی گله مامان خوبی نفس من......همه عمره من هستی من....اینقدردلم میخواست تواین حال وهوای محرمی وقتی توشهر من وبابایی باهم قدم میزدیم توتودلم بودی.....اینقدردوست داشتم بودی تو وجودمو برات ازمحرم میگفتم ازعلی اصغرش که تورو نذره اون اقازاده ی کوچولوکردم امااین بارم قسمت نیست گلم .....خدایه خودت بهترمیدونه کی وقتشه بیای تو دلم...دلم امشبم گرفته مامانی....گاهی وقتایه چیزی عین یه سنگ میادوبه گلوم فشارمیاره...فقط بانوشتن برای توکوچولوم اروم میشم......به امیده اینکه روزی دست نوشته های مامانت وبخونی....راستی گلم 2روزه دیگه میریم پیشه پیش مامانم اینایه شهره دیگه ..اخه تاسوعاوعاشورانزدیکه گلکم.... امشبم مراسم شیرخوارگا...
نویسنده :
مامان منتظر
1:34